پارت سوم

زمان ارسال : ۳ روز پیش

فریاد مرد به قدری بلند بود که لرزه‌ای به جان قاشق و چنگال‌های آویزان شده انداخت.

برسام انگشتش را بالا آورد و قاطعانه گفت:

-Only one week! (فقط یک هفته)

کاپشن چرمیش را از پشت صندلی برداشت.همان‌طور که داشت سوی در قدم برمی‌داشت، کاپ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید